loading...
کانون قرآن و عترت
مهرداد بازدید : 34 چهارشنبه 28 اسفند 1392 نظرات (0)

پیامبر مرتکب گناه شده که استغفار کرده است؟

 

در قرآن کریم آیاتی هست که ممکن است کسانی از آن آیات این گونه نتیجه بگیرند که پیغمبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) (العیاذ بالله) مرتکب گناه شده است. به این جهت ما در این مقاله به یکی از این موارد می پردازیم.

«مراد از مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِکَ وَ مَا تَأَخَّرَ»

«إِنَّا فَتَحْنَا لَکَ فَتْحاً مُبِیناً * لِیَغْفِرَ لَکَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِکَ وَ مَا تَأَخَّرَ وَ یُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکَ وَ یَهْدِیَکَ صِرَاطاً مُسْتَقِیماً» (1)

«ای رسول! ما این فتح و پیروزی را نصیب تو کردیم تا این که گناهان گذشته و آینده تو آمرزیده شود و نعمت خود را بر تو تمام کرده باشیم و تو را به راه مستقیم هدایت کنیم».

شبهه ای که در این آیه مطرح شده این است که: پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) قبل از نزول این آیه مرتکب گناهی شده بود و بعد از نزول این آیه هم تا فتح مکه گناهانی را مرتکب می شد که با فتح مکه همه آنها را خداوند بخشید.

فخر رازی از جمله کسانی است که می گوید: این آیه دلالت دارد که پیامبر مرتکب گناه شده چون مغفرت در جایی صدق می کند که گناهی یا خطایی از شخص سرزده باشد.
جواب:

ذنب در این آیه به چند معنی می تواند باشد؟

الف:
«ذنب» در آیه، به معنای عصیان و معصیت پروردگار نیست، بلکه این گناه یک گناه اجتماعی است، زیرا هر مصلحی که نهضت می کند، و جامعه خود را دگرگون می سازد ارزشهایی را که تا آن روز به معنای ارزش اجتماعی مطرح بوده، دگرگون می سازد و آن ارزشها به بی ارزش تبدیل می شود و چیزهایی که ارزش نداشت، می شود صاحب ارزش. چون انقلاب حقیقی آن است که ریشه دار باشد، یعنی دگرگونی و واژگونی فرهنگی. پس اگر امام خمینی (قدس سرّه) جلوتر از این با این اعتقاد، انقلاب فرهنگی را شروع نکرده بود، نمی توانست به انقلاب نظامی و سیاسی دست پیدا کند.

در جامعه ما یک دسته باورداشت ها به عنوان ارزش مطرح بود؛ امّا لازم بود جدّیت به خرج داده شود تا آنها فاقد ارزش شوند و یک دگرگونی ایجاد گردد و زیر و رویی صورت گیرد. چیزهایی که در جامعه از ارزش افتاده بود، باید بالا می آمد و ارزشمند می شد و زشتی ها محو گردد. این چیزی بود که صاحب نهضت و یک انقلابی باید آن را در دستور کار خود قرار می داد. پس با توجّه به این، امام خمینی (قدس سرّه) قبلاً حرکت سیاسی خود را مخفیانه و دور از چشم دشمن شروع می کند و زمینه سازی می کند. این زمینه سازی یعنی دگرگونی در ارزشها و مقدّمات، جامعه ای که یک سلسله آداب و رسوم را ارزش پنداشته و جز اعتقادهای نهادین آن جامعه به حساب آورده است، صاحب یک نهضت و حرکت واقع گرا اعلان می کند که این شعارها و ارزشها، ارزش نیستند، اینها برای بی دیانتی و کفرپروری است، از آن بپرهیزند که من شعار عین ارزش را جایگزین آن دارم. پس نتیجه این خواهد شد که حضرت شعاری با شعور نو را در جامعه منتشر می سازد که نوید حیات دوباره ای را برای جامعه به ارمغان می آورد.

ربط جمله «لِیَغْفِرَ لَکَ اللهُ» با مسأله فتح این است که گفته شد، نه این که پیامبر گناهانی را بین خود و خدا (العیاذ بالله) مرتکب شده باشد که تنها با فتح مکه، آن گناهان پنهانی قابل عفو و آمرزش باشند، همچنین آیهء شریفه به گناهی خاص که پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) خود به آن دچار شده باشد اشاره ندارد، بلکه چیزی است که از نظر اجتماعی ناپسند محسوب می شود

خلاصه جواب از شبهه این شد که: مراد از «ذنب» آن مخالفت حضرت با رفتار و عادات و اخلاق کفّار و مشرکین است که در نظر آنان گناه بزرگی محسوب می شد. و این امر برای پیامبر گرامی اسلامی (صلی الله علیه و آله و سلم) سخت بود تا این که خداوند فتح مکّه را نصیب او گردانید و مشرکین گرایش به اسلام پیدا کردند و دریافتند که پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) حقّ و حقیقت را بیان می کرد و در اسناد گناه به حضرت مرتکب اشتباه شده بودند.

ب:
هر انقلابی ضایعاتی را در پی دارد و خونها ریخته می شود، بسیاری از چیزهای عزیز و دوست داشتنی در جامعه از دست می رود. اگر روزی رهبر و پرچمدار آن حرکت و قیام بر پیش بینی هایش دست نیابد تمام کسانی که روزگاری با او و در کنارش بودند بر او می شورند. پس مردم در راه انقلاب فداکاری می کنند، امّا اگر روزی به نتیجه برسند که آرزوهایشان دست نایافتنی است آن وقت است که سر به اعتراض برمی دارند. امّا اگر انقلاب به پیروزی برسد، تمام این ضایعات در برابر آن پیروزی چندان حایز اهمیت نیست. این بود که خداوند فرمود: ما این فتح را نصیب تو کردیم.

پیامبر مرتکب گناه شده

«اَلْیَوم غلبَ الاِسلامُ کُلّه عَلَی الشِّرْکِ کُلّه» وقتی که پیکار احزاب انجام شد و فتح مکّه به پایان رسید، اسلام به تمام معنا بر شرک با تمام زوایایش پیروز شد و برای مشرکان چیزی باقی نماند. عدّه ای به زور مسلمان شدند و جمعی فرار کردند. باقیمانده آنها هم ضعیف بودند. خدا این فتح و ظفر را نصیب پیامبرش کرد تا گناهان گذشته و آینده اش (گناهان اجتماعی که یک شخص مصلح در راه به بارنشاندن انقلاب خود ممکن است مرتکب شود) بخشیده شود. پس هم کسانی که از بدخواهان انقلابند دهانشان بسته می شود، و هم در خود جامعه ای که انقلاب شده، تمام ضایعات چشم پوشی می شود. آنچه را که تا آن هنگام به عنوان گناه و عصیان مطرح بود اکنون مایه مباهات و افتخار می شود. شخصی که بهایی را می پردازد با سرفرازی می گوید: افتخارم این است که دو شهید یا سه شهید دادم. این افتخارها ثمره ایثار و جدّیت است و پیروزی نیز خونبهای آن.

و امّا ربط جمله «لِیَغْفِرَ لَکَ اللهُ» با مسأله فتح این است که گفته شد، نه این که پیامبر گناهانی را بین خود و خدا (العیاذ بالله) مرتکب شده باشد که تنها با فتح مکه، آن گناهان پنهانی قابل عفو و آمرزش باشند، همچنین آیهء شریفه به گناهی خاص که پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) خود به آن دچار شده باشد اشاره ندارد، بلکه چیزی است که از نظر اجتماعی ناپسند محسوب می شود.

علاوه بر این، این گونه معنا کردن، منطبق با تفسیر گهربار امام رضا (علیه السلام) است:

«قال المأمون: اَخْبِرْنی عن قولِ اللهِ عزّوجلّ:» لِیَغْفِرَ لَکَ اللهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنبِکَ وَ ما تأَخَّرَ «قال الرّضا (علیه السلام): لَم یَکُن اَحَد عندَ مُشرِکی اَهلِ مَکّه اَعظَمُ ذَنْباً مِنْ رَسُولِ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلّم، لاَنَّهُم کانُوا یَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللهِ ثلاثَمِأَةٍ وَ ستّینَ صنما، فَلَمَّا جاءَهُم صلی الله علیه و آله و سلّم بِالدَّعوَةِ الی کَلِمةِ الاِخْلاصِ، کَبُرَ ذالک عَلَیهِم وَ عَظُمَ، وَ قالُوا: «أَجَعَلَ الْآلِهَةَ إِلهاً وَاحِداً إِنَّ هذَا لَشَیْ‌ءٌ عُجَابٌ‌* وَ انْطَلَقَ الْمَلَأُ مِنْهُمْ أَنِ امْشُوا وَ اصْبِرُوا عَلَى آلِهَتِکُمْ إِنَّ هذَا لَشَیْ‌ءٌ یُرَادُ * مَا سَمِعْنَا بِهذَا فِی الْمِلَّةِ الْآخِرَةِ إِنْ هذَا إِلاَّ اخْتِلاَقٌ» (2) فَلَمَّا فَتَحَ اللهُ عزَّ وَ جلَّ عَلَی نبیّهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم مَکّةَ، قال لَه: یا مُحَمّد «اِنَّا فَتَحْنا لَک «مَکّة» فَتْحاً مُبینا لِیَغْفِرَ لَکَ اللهُ ما تَقَدّمَ مِنْ ذَنْبِکَ وَ ما تأخّرَ، لاِنّ مُشرِکی مَکّةَ اَسلَمَ بَعْضُهُم وَ خرَجَ بَعْضُهُم عَنَ مَکّةَ، وَ من بَقِیَ مِنْهُمْ لَمْ یَقْدِر عَلی اِنکارِ التَّوحیدِ عَلَیْهِ، اِذا دَعَا النَّاسَ اِلَیْهِ فَصارَ ذَنْبُهُ عِنْدَهُمْ فِی ذالکَ مَغْفُوراً بِظُهُورِهِ عَلَیهِم». (3)

مراد از «ذنب» آن مخالفت حضرت با رفتار و عادات و اخلاق کفّار و مشرکین است که در نظر آنان گناه بزرگی محسوب می شد. و این امر برای پیامبر گرامی اسلامی (صلی الله علیه و آله و سلم) سخت بود تا این که خداوند فتح مکّه را نصیب او گردانید و مشرکین گرایش به اسلام پیدا کردند و دریافتند که پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) حقّ و حقیقت را بیان می کرد و در اسناد گناه به حضرت مرتکب اشتباه شده بودند

«مأمون پرسید: معنی آیه «لِیَغْفِرَ لَکَ اللهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِکَ وَ مَا تَأَخَّرَ» چیست؟ حضرت فرمودند: از نظر مشرکین مکه، کسی گناهکارتر از حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) نبود، زیرا آنان قبل از بعثت، سیصد و شصت بت را می پرستیدند و آنگاه که آن حضرت اینان را به کلمه مبارکه «لا اله الا الله» دعوت نمود، این موضوع بر آنان گران آمد و گفتند: آیا او به جای خدایان متعدّد یک خدا قرار داده است، این مطلب برایشان عجیب می نمود. سران آنان به حرکت آمده و گفتند: بروید بر اعتقاد به خدایان خود استوار بمانید. این چیزی است که از شما (مردم) خواسته می شود ما چنین حرفهایی را در بین امّت آخر نشنیده ایم. این سخن (سخن محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)) جز دروغ و افترا چیز دیگری نیست. و آن زمان که خداوند عزّ و جلّ مکه را برای پیامبرش فتح نمود، فرمود: ای محمّد! ما مکّه را به شکلی قطعی و آشکارا برای تو گشودیم، تا خدا گناه قبلی و بعدی تو را بپوشاند. همان چیزی را که از نظر اهل مکه به خاطر دعوت به توحید در گذشته و بعد از آن، گناه محسوب می شد، زیرا بعضی از مشرکین مکه در همان وقت مسلمان شدند و بعضی از مکه خارج گردیدند. و آنان که ماندند نتوانستند آن زمان که حضرت مردم را به توحید دعوت می کرد از دین جدید نسبت به حضرتش ایراد بگیرند، چرا که با غلبه حضرت بر آنان آنچه از نظر آنان گناه محسوب می شد تحت الشعاع قرار گرفت و از دیدگان افتاد».

از مجموع آن چه گفته شد می توان نتیجه گرفت که:

1- مراد از «ذنب»، گناهانی است که مشرکین نسبت به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می دادند که با فتح مکه برای مشرکین مشخص گردید که در حق پیامبر اشتباه کرده اند.

2- اگر مراد مغفرت گناهان پیامبر باشد، چه ربطی به فتح مکه دارد؟ چه گناهانی است که به فتح مکه مورد مغفرت قرار می گیرد؟

پی نوشت ها:

1- فتح (45)، آیه 2-1.
2- ص (38)، آیه 7-5.
3- عیون اخبار الرّضا، ج 1، ص 160 (چاپ نشر صدوق).


منابع:

_ معرفت، محمد هادی؛ (1389)، تنزیه انبیاء (از آدم تا خاتم)، قم: انتشارات ائمه (علیهم السلام)، چاپ دوم

_ بخش قرآن تبیان

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «من در میان شما دو امانت نفیس و گرانبها می‌گذارم یکی کتاب خدا قرآن و دیگری عترت و اهل بیت خودم. مادام که شما به این دو دست بیازید هرگز گمراه نخواهید شد و این دو یادگار من هیچ گاه از هم جدا نمی‌شوند.»
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 9
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 5
  • آی پی دیروز : 27
  • بازدید امروز : 7
  • باردید دیروز : 17
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 24
  • بازدید ماه : 24
  • بازدید سال : 27
  • بازدید کلی : 822
  • قرآن آنلاین